در این کتاب سعی بر آن بودهاست تا مالیخولیا از انحصار روانپزشکی خلاصی یابد. در انجام این مهمّ بخصوص وجه بالینی آن بلحاظ روانکاوی مورد نظر بودهاست. امّا لازم آمد از قید انفکاک قاطعی که غالباً روانکاوان میان نِوروز و پسیکوز ایجاد میکنند رهائی یافته بتوان تقرّبی گشادهتر به مسأله داشت. این نحو ورود به معضل مالیخولیا است که میتواند راه را جهت دسترسی به باطن فرد هموار نموده متخصّصان بالینی را قادر سازد تا با وقع و حرمتی بسزا به شخص در مقام سوژه بنگرند. چراکه انتقال قلبیِ متقابل در مورد افراد مالیخولیائی یکی از مهمّترین موانع در کار روانکاوان میباشد. روانکاوانی که غالباً در طرزتلقّی خود با آنان میان همدلی مفرط و احساسات بشدّت منفی خویش در نوسان بوده کاری جز تقویّت مکانیسم تکرار که در رأس رنج و آلام آنها قرار دارد نمیکنند.
کتاب تدقیقی است در ذات برزخی آدمی که افسانة انسان کامل را سرابی بیش ندانسته به شکاف و انفکاکی میپردازد که اقضیای محتوم وجود آدمی است. سپس انواع روانشناسیهای من (Ego) و خویشتن خویش (Self) را در سالهای 1970 مورد مداقّه قرار میدهد تا اساس سست و جزمی آنها را بلحاظ ذات منقسم انسان (ژک لَکان) برملا سازد. بدین گونه است که انواع عُسرت و درماندگی انسانها را، اعمّ از نِورُوز و پسیکُوز، متّکی بر اختفاء و فرار در مواجه با برزخ باطنی خود دانسته بدرستی نشان میدهد چگونه حیث خیالی ممکن است بر ساحَت تَرمیزی (Symbolic) آدمیان سایه افکنده موجبات درد و رنج آنان را فراهم آورد. در ادامه، کتاب به یکی از موضوعات اصلی روانشناسیهای فوق نظر میکند تا پایههای لازم را جهت درکوفهم پدیدار همزاد بدست دهد. آخرین بخش به اساطیر بعنوان یکی از بارزترین مظاهر برزخ انسان اختصاص داشته نسبت و رابطة آدمیان را بلحاظ سرنوشت مدّ نظر قرار میدهد.